تحلیل و مقاله

فریاد کودک ربوده شده وپهلوهای تازه اختطاف دربلخ!

نبشته ام را با یک داستان آغاز می کنم

میگویند: در زمانه های قدیم یک تیم زیرک کلاه بردار یک پادشاه ابله را درحصارگرفته برایش گفتند: از تار حریر برایت لباس ویژه شاهی می دوزیم اما یک شرط دارد که غیر از حلال زاده کسی دیگری لباس حریری شما را دیده نمی تواند.کلاه برداران تایید شاه را گرفته کار را آغاز کرد.پادشاه هر روز یکی از وزیران ودرباریان خویش رابرای بررسی ساخت لباس شاهانه به کارگاه ویژه روان میکرد وقتی مامور عالی رتبه دربار غیر از چهار نفر کلاه بردار زیرک که این طرف وآنطرف می دویدند چیزی دیگر نمی دید اما شرط که گویا حرام زاده نباشد بعد از برگشت از کارگاه نزد شاه از واژه های واه ،واه چقدر لباس زیبا وشاه هانه برایت جور می نمایند میگفتند.

القصه زمان پوشیدن لباس شاه سر رسید وصدها نفر به احترام پوشیدن لباس ابریشمی شاه به بدرقه ایستاده بودند گویا کلاه برداران لباس حریری را به تن شاه نموده وبعنوان رسم گذشت با وزیران، از میان دوصف بدرقه کننده گان می گذشتند هم وزیران و هم بدرقه کنندده گان می دیدند که شاه برهنه (لخت) میباشد ولی بخاطر حیا وجرم که حرام زاده نباشند،وزیران ودو طرف بدرقه کننده گان کف زده شاه را بدرقه می کردند میگویند: از جمع بدرقه کننده گان یک کودک از بغل مادرش فریاد کشید که اونه شاه لچ وبرهنه میباشد هرقدرمادرش دهنش رامحکم گرفت او کودک دوباره فریاد کشید که شاه لچ است شاه لچ است تا اینکه مردم شهامت پیدا کرده فریاد کشیدند که شاه لچ وبرهنه میباشد هم شاه وهم وزیران خجالت شدند.

اگر اشبتاه نشود داستان اختطاف و سکوت وارثین اختطاف شده ها ومردم از امنیت شهر شبهه سکوت وزیران ورعیت همان پادشاه میباشد که بقول قوم ترکمن بیش ازهفت نفر از قوم ترکمن طی شش ماه اختطاف شده وسه نفر ازسایر شهروندان طی دوماه اختطاف شده ولی کسی صدایشان را بلند نکرد تا اینکه یک کودک.سکوت سنگین ترس و وحشت اختطاف گران وعدم توجه دولت مردان محلی را فریاد های مظلومانه یک کودک نه ساله، پچیده در غول وزنجیر وچشمان بسته شکست.

فریاد غم انگیز کودک دانش آموز خانواده واقوامش را وادار ساخت تا دیگر سکوت نکرده و برای رهایش خیمه تحصن وداد خواهی دربرابر ساختمان ولایت برپا نماینند که این کار سبب شهامت برای خانواده ها واقوام سایر ربوده شده ها درشهرمزارشریف گردید،دیروز ده ها تن با حضور درشورای ولایتی بلخ گفتند: نزدیک به دوماه میشود حاجی محمد حسین برنج فروش وخلیفه نادر ویرنگ کاراز داخل شهرمزارشریف ویک تن از در ولسوالی دهدادی ولایت بلخ ربوده شده ودربدل رهایی آنها پول هنگفت طلب گار هستند.

یعقوب آزرده

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا